خواص دارویی و گیاهی :
فواید خواندن حدیث کساء
حضرت آیت الله میرسیدعلی موحد ابطحی اصفهانی
روشـن است كه براى ارتباط با خداوند عالم، هـیچگونه محدودیت مكانى وجود ندارد. در هر مكانى مىتوان با پروردگار عالم ارتباط برقرار كرد و حاجات خود را از او طلبید؛ ولى مسلم است كه مكانهاى پاك و مقدس، از یك سو، در ایجاد زمینهى روحى بهتر، براى توجه قلبى به عالم اعلا و از سوى دیگر، به دلیل عنایات خاص پروردگار به آن مكانها، داراى آثار ویژهاى هستند. آنچه در جمع بندى روایات در ارتباط با مكان دعا قابل بیان است، آنكـه اگـر دعـا و نـیـایـش در مكانهایى چون مسجدالحرام، كنار خانهى كعبه، حرم مطهر امام حسین(علیه السلام) به ویژه زیر قبّه آن بزرگوار[1] و اگر هیچ یك از اینها میسر نشد، در مسجد مقدسى صورت گیرد، زودتر به نتیجه مىرسد. به منظور روشن شدن نقش مكان در استجابت دعا به ذكر یك روایت بسنده مىكنیم.خداوند دوست دارد در مكانهایى او را یاد كنندابوهاشم جعفرى، یكى از یاران برجستهى امام هادى(علیه السلام) مىگوید: روزى امام(علیه السلام) بیمار شدند و از من و محمد بن حمزهـ از دیگر یاران حضرتـ خواستند كه نزد ایشان برویم. محمد بن حمزه پیش از من نزد امام(علیه السلام) رفته بود و پس از بازگشت از منزل امام(علیه السلام)، به من گفت: حضرت مىخواهند كسى را به كربلا بفرستیم تا در حرم امام حسین(علیه السلام) براى شفاى ایشان دعا كند. به محمد بن حمزه گفتم: چرا به امام(علیه السلام) جواب مثبت ندادى؟ من خود به كربلا مىروم و براى شفاى حضرت دعا مىكنم. پس از آن وقتى به خانهى امام هادى(علیه السلام) رفتم و خدمت ایشان رسیـدم، در پـاسـخ به خواستهى حضرت گفتم: فدایتان شوم! خودم به كربلا مىروم و در آنجا براى شمـا دعـا مـىكنـم. پـس از آن از محضـر امـام هـادى(علیه السلام) مرخص شدم. در راه، على بن بـلالـ یكى از یاران امام(علیه السلام)ـ را دیدم و دستور امام را به اطلاع او رساندم. على بن بلال با تعجب پرسید: امام هادى(علیه السلام) به كربلا چه كار دارند؟ ایشان خود امام هستند و عظمت دارند و عظمت ایشان كمتر از كربلا نیست و …دیگر بار نزد امام(علیه السلام) رفتم و سخن على بن بلال را خدمت ایشان عرض كردم. امام در پـاسـخ سـخـن او فـرمودند: به على بن بلال مىگفتى كه رسول خدا( صلی الله علیه و آله ) با آنكه عظمتشان از كعبه و حجرالاسود برتر بود، به دور كـعـبــه طـواف مـىكـردنـد و حـجـرالاسـود را مىبوسیدند. با آنكه حرمت مؤمن از كعبه برتر است، خداوند دستور داده است كه مؤمنان دور كعبه طواف كنند. پس مكانهایى وجود دارد كه خداوند دوست دارد در آنها او را یاد كنند و از او چیزى بخواهند. من هم دوست دارم كه در این گونه مكانها ]كه نمونهاى از آن كربلاست[ برایم دعا شود.سپس امام(علیه السلام) خطاب به من فرمودند: «اى ابوهاشم! چرا این مطالب را به على بن بلال نگفتى؟» من در پاسخ عرض كردم: «فدایتان شوم! اگر من نیز به این خوبى این نكات را مىدانستم، به طور حتم آنها را به او مىگفتم و در مورد دستور شما چون و چرا نمىكردم».[2]تسلیم بودن در برابر ولایت اهل بیت(علیهم السلام)، شرط پذیرش دعا از سوى خداوند استاگر چه هرگونه توجهى به پروردگار عالم تأثیرى انكار ناپذیر دارد، ولى این نكته را نیز باید در نظر گرفت كه براى وارد شدن به هرجا و كسب توفیق كامل در هر كار، باید از راه آن وارد شد. قرآن مجید در این زمینه مىفرماید: «وَلَیْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ ظُهُورِهَا وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنْ اتَّقَى وَاْءْتُـوا الْبُیُـوتَ مِـنْ اْءَبْـوَابِهَا وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ».[3]بهترین راه در زمینهى دعا و توسل، راههایى است كه اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) خود به ما نشان دادهاند و آن، پذیرفتن ولایت آنها و تلاش و كوشش خالصانه در این راه است. محمـدبن مسلم، از اصحاب امام باقر و امام صادق(علیه السلام)، در حدیثى نقل مىكند: از امام(علیه السلام) پرسیدم: كسى را مىشناسیم كه در عبادت، خضوع و خشوع بسیار دارد، ولى امامت شما را نپذیرفته است؛ آیا عبادتها و كـوششهاى دینى او به حالش سودى دارد؟ امام(علیه السلام) در پاسخ فرمودند: اى ابامحمد! مثال ما اهل بیت، مثال آن خاندانى است كه در بنى اسرائیل بودند كه هرگاه چهل شب به درگاه خـدا راز و نیاز مىكردند، دعایشان به اجابت مىرسید، ولى یكى از آنها چهل شب عبادت و راز و نیاز كرد و دعایش مستجاب نشد. آن شخص نزد حضرت عیسى(علیه السلام) رفت و گلایه كرد و از آن بزرگوار خواست كه براى او دعا كنند. حضرت عیسى(علیه السلام) وضو گرفتند و نمازى خواندند و براى آن شخص دعا كردند. پس از آن، خداوند به پیامبرش وحى فرمود: بندهى من از غیر آن درى كه باید نزدم آید، آمد و دلش به نبوت شما ثبات و قرار نداشت و به همین دلیل دعایش مستجاب نگردید.این حدیث شریف نشان مىدهد كه اعتقاد كامل و یقین استوار به پروردگار عالم، پیامبر گرامى و ائمه اطهار(علیهم السلام)، شرط لازم براى استجابت دعاست و بدون باور داشتن ولایت اهـل بـیـت(علیهم السلام)، استجابت دعا با مانع روبهرو خواهد شد. ذكر حكایاتى چند در زمینهى نقش اعتقاد به ولایت اهل بیت(علیهم السلام) و تلاش در راه آنها در استجابت دعاها، مىتواند در توجه و آماده ساختن هرچه بیشتر خوانندگان عزیز سودمند افتد.
انگشتى كه براى اهل بیت(علیهم السلام)قلم مىزند باید شفا بخش باشد
نقل است زمانى فرزند محدث كبیر، مرحوم آیت الله حاج شیخ عباس قمى، صاحب كتابهاى متعدد علمى و كتاب مشهور مفاتیح الجنان، دچار عارضه بسیار سختى مىشود و آقایان پزشكان از معالجه او نومید مىشوند. خبر به حاج شیخ عباس قمى مىرسد؛ ایشان در همان حال، انگشت خود را در استكان چاى مىزنند و مىگویند این را به فرزندم بدهید بخورد. اطرافیان همین كار را انـجـام مىدهند و بیمارى فرزند ایشان رو به بهبود مىرود. از مرحوم حاج شیخ عباس قمى مىپرسند: بر آن چاى چه دعایى خواندید، كه این همه اثر داشت؟ ایشان در پاسخ مىگویند: »اگر انگشتى كه یك عمر در مسیر اهـل بـیـت(علیهم السلام) قلم زده اسـت؛ چنین اثرى نمىداشت، باید آن را قطع مىكردم».
فضیلت و اثر حدیث شریف كساء
به نقل از رسول خدا( صلی الله علیه و آله و سلم )در بـخـش نهایى حدیث شریف كساء كه راوى آن حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) هستند؛ آمده است كه حضرت على(علیه السلام)، از رسول خدا( صلی الله علیه و آله ) پرسیدند: چه اثر و فضیلتى براى این واقعه از جانب خداوند قرار داده شده است؟ رسول خدا( صلی الله علیه و آله ) در پاسخ فرمودند: «قسم به آنكه به حق، مرا به پیامبرى مبعوث كرد، این حدیث در مجلسى از مجالس اهل زمین كه جمعى از دوستان و شیعیان ما در آن باشند، نقل نمىشود، مگر اینكه از جانب پروردگار عالم بر آنها رحمت نازل مىشود و ملائكه بر آن جمع احاطه نموده و براى آنها طلب مغفرت مىكنند و اگر در بین آنها انـدوهـناك و غمگینى باشد، اندوه و غمش برطرف مىشود». امیر مؤمنان على(علیه السلام) پس از شنیدن این آثار و فضایل فرمودند: »به خدا سوگند! ما و شیعیانمان در دنیا و آخرت رستگار شدیم و سعادت یافتیم».
[1] ـ در زیارت ناحیه مقدسه آمده است كه دعا در زیر قبهى حضرت سیدالشهداء(علیه السلام) مستجاب است: «السلام على من الاجابة تحت قبته»: «سلام بر آنكه اجابت دعا در زیر قبهى اوست»؛ همچنین در روایتى دیگر آمده است: «الشفاء فى تربته و اجابة الدعاء عند قبره»: «شفا در تربت او و اجابت دعا در كنار قبر اوست». )حر عاملى، وسائل الشیعه، ج14، باب37 و 76.[2] ـ ابن قولویه، كامل الزیارات، ص273؛ مجلسى، بحارالانوار، ج50، ص224.[3] ـ بقره/18
با تشکر از دوستان که این مطالب رو در وبلاگشون گذاشتند خدا خیرشون بده ان شاءالله
التماس دعای فرج
یا علی
صلوات هم یادتون نره
اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم واحشرنا معهم والعن اعدائهم اجمعین
الی یوم الدین فی هذه الساعه و فی کل ساعه ان شاءالله ادرکنا یا بقیت الله فی ارضه
با سلام بر شما
بازدیدکنندگان عزیز
لازم هست نکاتی
رو در مورد مطالب این وبلاگ بیان کنم، این مطالب بصورت نسخه پی دی اف در سایت
بنیاد حیات اعلی و با نام غیاث الأولیاء فی التوسل بحدیث الكساء
منتشر میشه، لینک این سایت رو در قسمت پیوندها قرار دادم، من خودم بصورت اتفاقی
سایت بنیاد حیات اعلی رو پیدا کردم و مطالبش رو خوندم، خودم هم خیلی گرفتاری دارم،
نذر کردم مطالب پی دی اف اون سایت رو در این وبلاگ منتشر کنم تا قابلیت جستجوی
بهتری توی گوگل داشته باشه و اگه کسی گرفتاره یا مشکلی داره بتونه اینجا رو پیدا
کنه. دوستان اگر سوالی
درباره مجالس و یا خود این حدیث دارند می تونند به سایت بنیاد حیات اعلی
برن و سوالات رو اونجا مطرح کنند چون بنده هم از مجالسی که در این وقایع به آنها اشاره شده بی اطلاع هستم.
امیدوارم به زودی
گرفتاریها و مشکلات همه ی شما دوستان به لطف پروردگار رفع بشه
منبع: آموزشکده سوم، حسینیه
حضرت امام حسین (علیه السلام)، حوزه معارف الهی:جناب شهید سوار فهمی از اصحاب امام
سوم علیه السلام
عنوان واقعه: برطرف شدن مشکلات ازدواج با
توسل به حدیت آسمانی کساء.
شرح واقعه: خانم (الف.م) در رابطه
با مشکل ازدواج برادرشان (که با توسل به حدیث آسمانی کساء) برطرف گردید، این واقعه
را که اینچنین نقل می کنند:
برادرم برای ازدواج روی دختری نظر
داشت که به هیچ وجه آن دختر و خانواده اش با ما و ارزشهای خانواده ما مطابقت
نداشتند.
وقتی عنوان کرد که قصد دارد که
با چه کسی ازدواج کند مادرم بسیار از این انتخاب ناراحت شد و نارضایتی خودش را
اعلام نمود. همچنین من و خواهرهایم هم وقتی متوجه این انتخاب شدیم به ایشان گفتیم
که این انتخاب صحیح نیست باید کمی عاقلانه تر تصمیم بگیرد.
در پی این مخالفتها مشکلات در خانواده
ما شروع شد، و روز به روز نیز افزایش می یافت، برادرم طوری شده بود که فقط خانواده
آن دختر برایش مهم بودند، و وقتی هم که مادرم با زبان خوش با او صحبت می کرد بی
تامل روی خواسته اش پافشاری می کرد، وقتی هم که ما با او صحبت می کردیم تازه مخالفت
او شدیدتر می شد، برای منصرف کردن ما حتی گاهی اوقات غذا نمی خورد و مدتها از اتاقش
بیرون نمی آمد. این مخالفتها و اوضاع نابسمان در منزل ما ادامه داشت تا اینکه یک روز
برادرم با بنده تماس گرفت و گفت: حالا که شما به خواسته و انتخاب من اهمیت نمی دهید
من هم یک کاری دست خودم می دهم و ما را به
خودکشی تهدید کرد.
وقتی این جمله را از او شنیدم مثل
اینکه دنیا بر روی سرم خراب شد و شروع به گریه کردن کردم و مولا صاحب الامر (منه
السلام) را صدا می کردم، در همین حین به دلم افتاد که برای برطرف شدن مشکل شروع به
خواندن حدیث شریف کساء کنم و همان وقت با همان حالت دل شکستگی و تضرع به خمسه طیبه
علیهم السلام متوسل شدم و از این ذوات مقدسه خواستم که این مشکل بخوبی برطرف شود.
ولی از نظر ظاهری بالاخره ناچار
شدیم که قرار خواستگاری بگذاریم و به منزل خانواده دختر رفتیم. با وجود اینکه
مدتها آرزوی ازدواج تنها برادرم را داشتم ولی برای رفتن به خواستگاری اصلا خوشحال
نبودم. بعد از جلسه خواستگاری هم هر چقدر با برادرم صحبت کردیم فایده ای نداشت و وخامت
اوضاع بدتر می شد.
من که می دیدم مادرم هر روز
ناراحت و گریان است و بعد از اینکه 14سال از فوت پدرم می گذرد چقدر برای ما زحمت
کشید تا بزرگ شویم و حالا که باید نتیجه زحماتش را ببیند همه چیز برعکس شده است.
من به توسل خود به حدیث شریف کساء
ادامه دادم تا اینکه در شب شهادت حضرت زهرا علیها السلام که در حسینیه امام حسین علیه
السلام مراسم عزاداری و توسل برگزار می شد، با نیت وارد مجلس شدم و در هنگام
عزاداری دلم شکست و حضرت زهرا علیها السلام را صدا زدم و ایشان را به پهلوی شکسته
شان قسم دادم که این ماجرا به خوبی و دل خوش به پایان برسد.
روز بعد آن خانواده دختر از ما
خواستند که برای آشنایی دو خانواده به گردش دسته جمعی سفر برویم ما هم قبول کردیم.
بعد از بازگشت از سفر برادرم
همه ما را صدا کرد و به طور غیرقابل باوری گفت که من در انتخابم اشتباه کرده ام! و
وقتی که می دیدم شما انقدر برای آینده و زندگی من ناراحت هستید و از طرفی علاقه ام
به آن دختر و خانواده اش را می دیدم در کار خودم سرگردان شده بودم و تصمیم گرفتم
که به حدیث قدسی کساء متوسل شوم تا گره از کارم باز شود
و اهل بیت علیهم السلام خودشان راه درست را به من نشان
دهند، و الان می بینم که هیچ علاقه ای از آنها در دلم نیست! و فهمیدم که انتخاب صحیحی
نداشته ام.
و خلاصه به برکت حدیث نورانی
کساء این ماجرا ختم به خیر شد و بدون هیچ مشکلی برادرم و خانواده از این بلا نجات
یافتند.
و الحمدلله
رب العالمین
منبع: آموزشکده هفتم، حسینیه
حضرت امام کاظم (علیه السلام)، حوزه معارف الهی:جناب یونس بن عبد الرحمان از اصحاب
امام هفتم علیه السلام
عنوان واقعه: تصحیح عقیده و توفیق
التزام و اصلاح رفتار فرزند جوان با توسل بوسیله حدیث قدسی کساء
شرح واقعه: خانم (س.ر) از
دانشجویان حوزه معارف الهی واقعه خود را اینچنین شرح می دهد:
حدود یکسال می شود که به مجالس معارف
الهی راه یافته ام و با حدیث کساء و برکات آن در این جلسه نورانی آشنا شدم. در
ابتدای هر جلسه حوزه این حدیث را تلاوت کرده و سپس مسؤول حوزه از برکات آن صحبت می
نمود.
خودم نیز گرفتاریها و مشکلاتی داشتم
که به برکت توسل به این کلام آسمانی رفع شد، از برکاتی که از این حدیث شریف دریافت
نمودم، حل مشکلاتی سخت در مورد فرزندانم است که یک مورد آن چنین می باشد: یک مشکل
مهمی که در مورد پسرم داشتم این بود که: با اینکه پسرم از نظر سن و سلامت جوان
کاملی بود، ولی عقیده اش ضعیف بود و نماز نمی خواند، مطالب دینی هم که به او گفته می
شد بی اعتنایی می کرد، مجالس دینی را قبول نداشت، بلکه جسارت نیز می کرد! به حدی
که در خانه به ستوه آمده بودم، خیلی ناراحت بودم و به خاطر آن گریه می کردم.
می دیدم با اینکه هم در خانه
ملتزم دستورات دینی هستم و هم به جلسات دینی می روم و الترام خودم را نسبت به اهل
بیت علیهم السلام نشان می دهم، ولی در خانه خودم اینطور به دور از عقاید صحیح،
فرزندم یرورش می یابد بلکه مخالفت هم با عقاید دینی می کند و این برایم خیلی سخت
بود، بلکه بزرگترین مشکل زندگیم شده بود و دائما روی این موضوع عدم دینداری
فرزندم غصه می خوردم. شوهرم هم انسان متدین و مؤذن مسجد، و مواظبت بر حلال و حرام می
کرد و ما در مورد این مشکل می گفتیم: ما که بر حلال و حرام و انجام مطالب دینی مواظبیم
پس چرا پسرمان اینطور شده است؟ وهر دویمان ناراحت بودیم.
توسلات مختلفی کرده بودم، هر چه
ذکر و یا توسلات برای گرفتن حاجت بلد بودم و یا می شنیدم، و هر دعایی که می گفتند
برای گرفتن حاجت خوب است، همه را انجام داده بودم،
مثلا انواع دعاهای توسل و ادعیه و توسلات دیگر و به نیت
این موضوع در مجالس توسل و روضه می رفتم ولی نتیجه نمی گرفتم.
بعد از آنکه در جلسه حوزه معارف
الهی در مورد حدیث کساء و برکاتش و حاجت گرفتن از آن مطالبی شنیدم و با برکات آن آشنا
شدم، نیت کردم که برای برآورده شدن این حاجت مهم و هدایت و اصلاح جوانم 40 شب آن
را تلاوت کنم.
ختم را شروع کردم و 40 شب آن را
خواندم، بعد از 40 شب مانند اینکه معجزه ای شد و بدون هیچ بحث وحرفی دیدیم که یکباره
پسرمان حال و رفتارش عوض شد! بدون هیچ پیگیری خودش مرتب شروع کرد به نماز خواندن!
آن هم بطوری که اولین نفر در منزل بود که اول وقت برای نماز حاضر می شد! عقایدش هم
اصلاح شد و دیگر از آن بی اعتقادی بیرون آمده، بلکه به حدی عقیده اش نسبت به حضرات
اهل بیت علیهم السلام محکم و خوب شده و ایمان آورده است که تا اسم حضرات اهل بیت علیهم
السلام می آید، رفتارش عوض می شود و با احترام رفتار می کند، و دیگران را نیز به
سوی اهل بیت علیهم السلام دعوت می کند. به مجالس دینی نیز علاقمند شده و مرتبا
شرکت می کند و دیگران را هم به مجالس دینی می آورد، با این نتیجه اعجاز آمیز
ناراحتیهایم برطرف شد، و فرزندم به برکت این حدیث آسمانی نجات یافت. مولایم را به
خاطر راهیابی به این مجالس نورانی و درک این برکات شکر می کنم.
و الحمدلله
رب العالمین
منبع: آموزشکده سوم، حسینیه
حضرت امام حسین (علیه السلام)، حوزه معارف الهی:جناب رشید هجری از اصحاب امام سوم علیه
السلام
عنوان واقعه: سلامتی و حفظ جنین در دوران
بارداری با توسل به حدیث آسمانی کساء.
شرح واقعه: خانم (ز.م) واقعه فوق
را درباره فرزندشان اینگونه بیان می کنند:
به برکت شرکت در مجالس و دروس
ناب معارف الهی و بهره مندی از علوم آل الله چند ماهی است که با عنایت حضرت صاحب
الامر (منه السلام) صاحب فرزندی شده ایم که خداوند متعال را از این بابت شاکرم.
واقعه ای که در دوران بارداری ام افتاد این بود که:
هنگامی که در ماه پنجم بارداری
بودم وقتی به پزشک معالجم مراجعه کردم پس از انجام سونوگرافی و بررسی طبی، وضعیت و
سلامتی جنین را این گونه بیان کرد که: در مغز جنین شما کیست هایی مشاهده می شود که
باید سریعا سونوگرافی سه بعدی انجام داده شود، تا نسبت به تشخیص و درمان آن اقدام
لازم را انجام دهیم.
پس از بیان این موضوع از طرف پزشک
معالج، برای سلامتی فرزندم بسیار نگران شدم و بخاطر عدم موفقیت درمانها و یا عوارض
داروها و یا هر اقدامی که بنا داشتند بکار گیرند در اضطراب افتادم.
به خداوند متعال پناه بردم و با
توکل بر او، محبوبان الهی حضرات خمسه طیبه علیهم السلام را شفیع قرار دادم و تصمیم گرفتم
که تا پایان دوران بارداری، هر روز و به صورت مداوم، حدیث شریف کساء را تلاوت نمایم،
و با توسل به این پنج نور مقدس خصوصا حضرت فاطمه زهراء علیها السلام از ایشان بخواهم
که جنین من را از این عوارض عافیت بخشیده، و مرا از این درمانها بی نیاز فرموده و فرزندم
در هنگام تولد سالم و بدون هیچ مشکلی به دنیا بیاید.
با این توکل الهی و توسل به
اولیای الهی (حضرات اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام ) که انجام دادم نور امیدی
در دلم احساس کردم، بطوریکه دیگر یقین داشتم که با خواندن این حدیث نورانی، مشکل
جنین برطرف خواهد شد، فلذا از ادامه پیگیری طبی صرفنظر کرده و حتی به سونوگرافی
سه بعدی و بقیه بررسیها نیز نرفتم.
هر روز تلاوت این حدیث شریف را
انجام می دادم تا اینکه در ماه نهم بارداری، هنگای که مجددا برای معاینه به نزد پزشکم
رفتم پس از انجام معاینات سونوگرافی ایشان گفت که: دیگر اثری از آن کیستهایی که
در معاینات سونوگرافی قبلی مشاهده کرده نبوده
و جنین شما در کمال صحت و سلامتی است و مشکل قبلی کلا
از بین رفته است.
و الحمدلله رب العالمین
دردم نهفته به ز طبیبان مدعی ***** باشد که از خزانه ی غیبش دوا کنند
:: سائل
فرزندی دارم که در مقطع دبستان در حال تحصیل می باشد. از وقتی که وارد مدرسه شد هیچ گونه علاقه ای به خواندن درس هایش نداشت و درس خواندن و انجام تکالیف مدرسه هم برای او اصلا اهمیتی نداشت از همان ابتدای ش با مشکلات تحصیلی زیادی روبرو شد به حدی که معلم کلاس اول می گفت که: فرزند شما باید مجددا این مقطع تحصیلی را بخواند.
دنباله ی داستان در ادامه مطلب
دچار سر در گمی شده بودم، و نمی دانستم چه کار باید انجام دهم، (البته ختومات دیگری هم انجام داده بودم اما جوابی نگرفته بودم)، تا اینکه یکی از دوستان به من گفت که: پنج جمعه به صورت مرتب حدیث شریف کساء را نذر کن تا إن شاء الله به حاجتت برسی.
دنباله ی داستان در ادامه مطلب
روزی در مدرسه یکی از دانش آموزان که متصدی کار اطعام و پذیرایی (تهیه نان و تقسیم غذا) در مجلس حدیث کساء بود را دیدم، و به او گفتم که: برای دو روز دیگر تهیه نان فراموش نشود، گفت: باشد، بعد در ادامه گفت که: سؤال دارم، گفتم: بگو! گفت: شما تا به حال (از مجلس حدیث کساء) حاجتی هم گرفته اید، به او گفتم: خود این که حضرات (ع) اجازه برگزاری این مراسم را با توفیق آن می دهند، این خودش برآورده شدن حاجت است.
دنباله ی داستان در ادامه مطلب
در سال 1431 قمری مطلع شدم که در منزل یکی از همسایگان مجلس حدیث کساء برگزار می شود و در آن شرکت کردم.
مجری آن مجلس بعد از درسی از معارف الهی، برای توسل از کتاب حدیث کساء و آثار شگفت حکایت و نقل هایی توضیح دادند که این حدیث چه کراماتی دارد.
دنباله ی داستان در ادامه مطلب
به مدت هشت سال به دنبال کار بیمه ام رفته بودم که شاید بتوانم از آن طریق کاری انجام دهم ولی پس از اینکه نتیجه ای نگرفتم آن را رها کرده و به دست تقدیر سپردم.
تا اینکه یک روز در مجلس حدیث شریف کساء دلم شکست و به امام زمان (منه السلام) متوسل شدم و از ایشان خواستم همانگونه که مرا از آن همه ضعف های اخلاق و بیماری ها نجات دادند، رزق و روزی حلال نیز نصیبم کنند.
دنباله ی داستان در ادامه مطلب
مدتی بود که گرفتاری های بسیاری برایمان بوجود آمده بود، از جمله آن ها این بود که: برای ادای بدهکاری هایی که داشتیم قصد کردیم که منزل مان که سه طبقه بود را دو طبقه از آن را بفروشیم تا بتوانیم هم بدهکاری هایمان را بدهیم و بعد با باقیمانده پول آن منزل دیگری تهیه کنیم.
دنباله ی داستان در ادامه مطلب
همسرم سالها امید ارتقای وضعیت شغلی خود از پیمانکاری به استخدامی رسمی بود، تا اینکه حدود سه سال پیش بدون اینکه انتظار داشته باشیم، نامه ای از تهران به منطقه عملیاتی که همسرم در آن جا مشغول به کار بود، آمد که اسم پنج نفر ازحدود 1500 نفری که به صورت نیروهای پیمانکاری کار می کردند، در آن بود، و یکی از آن پنج نفر به برکت مولا صاحب الزمان (منه السلام و الیه التسلیم) اسم همسرم، برای ارتقای وضعیت شغل (رسمی شدن) بود. علیرغم این فرصت فراهم شده ولی موانعی پیش آمد.
دنباله ی داستان در ادامه مطلب
مدتی بعد که مدت اجاره خانه مان داشت به اتمام می رسید، و یکباره صاحب خانه به ما اعلام کرد که: خانه خویش را فروخته و ما به فکر خانه باشیم، که در موعد مقرر باید خانه را تخلیه کنید. با این اعلام صاحب خانه، با اینکه چند ماه تا زمان تخلیه منزل فرصت داشتیم ولی فورا شروع به جستجو برای خانه رهن و اجاره کردیم، اما با توجه به اینکه پول ما برای رهن و اجاره کم بود، هر کجا که مراجعه می کردیم می گفتند با این پول خانه ای برای شما نداریم، و می گفتند: با این مقدار پول خانه گیرتان نمی آید، محله های مختلف را رفتیم ولی فایده نداشت. از حدود یک ماه پیش از نزدیک شدن موعد تخلیه منزل، اضطراب و استرس من و خانواده ام بیشتر شد، در مجالس حسینیه و زیارتها که می رفتیم برای گشایش و حل مشکل مسکنمان دعا می کردیم، و جستجو می کردیم ولی نتیجه نمی گرفتیم.
دنباله ی داستان در ادامه مطلب
جهت انتخاب همسر متوسل به این حدیث قدسی شدم، و الحمد لله نتیجه گرفتم، و برنامه ازدواج هم طوری بود که ابتدا خانواده عروس مخالف بودند، و با صحبت کردن خانواده بنده با ایشان، موافقت آنها حاصل نمی شد، و باید بنده با خانواده شان حضوری صحبت می کردم، و شرایط محل هم طوری بود که امکان صحبت حضوری با آنها فراهم نبود، در این وقت برای اینکه شرایط گفتگوی حضوری فراهم شود شروع به خواندن حدیث شریف کساء می کردم.
دنباله ی داستان در ادامه مطلب
مدت یک سال بود که از خداوند می خواستم: فرزندی به بنده عنایت فرماید، و با اینکه (بنا به نظر پزشکان) مشکلی از لحاظ فرزند دار شدن نداشتم، و آزمایشات نیز اشکالی را نشان نمی داد، اما بچه دار نمی شدم.
به برکت اشنایی با فضائل این حدیث آسمانی در مجالس درسی، مصمم شدم برای سلامتی و فرج قطب عالم امکان و پناه دردمندان عالم، حضرت محمد بن الحسن المهدی (علیهما السلام)، ختم 40 روزه تلاوت حدیث کساء گرفته، و در این بین نیز حاجتم را جهت فرزند دار شدن از درگاه ربوبیش مسئلت بنمایم.
دنباله ی داستان در ادامه مطلب
طراحی و اجرا : عمارها – صالحون
رهروان ولایت ـ اصل حدیث کسا میان شیعه واهل سنت بسیار مشهور و معروف است و جای هیچگونه تردیدی نیست که رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) در منزل حضرت فاطمه زهرا(سلاماللهعلیها) و یا در خانه خودش زیر پارچهای شبیه عبا قرار گرفت و حضرت علی و فاطمه و امام حسن و امام حسین(علیهم السلام) را زیر آنجای جای داد و از آنان به عظمت و بزرگی یاد نمود و آن جمع را مصداق آیه «إنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً [احزاب/] همانا خداوند میخواهد که پلیدی و گناه را از شما اهل بیت دور کند. و شما را کاملا پاک سازد» معرفی کرده استیکی از اثر و برکات خواندن حدیث کساء این است که غم و اندوه را از انسان دور کرده و خداوند به انسان نظر رحمت میاندازد؛ چرا که در فرازی از آن چنین آمده است: «در هر محفلی که شیعیان و علاقهمندان ما این حدیث را بخوانند، رحمت الهی بر آنان نازل میشود، فرشتگان برای آنها استغفار میکنند، اندوه و غم از آنان برطرف میشود و حاجات آنها به نیکی برآورده میشود».
فرازهائی از این روایت شریف در عظمت اهلبیت(علیهمالسلام)حضرت فاطمه زهرا(سلاماللهعلیها) میفرماید: وقتی که همه ما یعنی پیامبر خدا، امیرالمومنین، امام حسن و امام حسین و من(صلواتاللهعلیهماجمعین) در زیر این عبا جمع شدیم، پیامبرخدا(صلیاللهعلیهوآله) گوشه عبا را گرفته و با انگشت به آسمان اشاره کرده و فرمود: «خدایا اینها اهل بیت من و خانواده من و نزدیکان و همنشینان من هستند. گوشتشان از گوشت من و خونشان از خون من است، آنچه ایشان را آزار دهد منرا میآزارد و آنچه ایشان را غمگین میکند، منرا غمگین میکند، در جنگم با آنکه با آنان در جنگ است و در صلحم با آنکسی که با ایشان در صلح است و با آنکه با ایشان دشمن است با من دشمن است؛ پس خدایا درود برکات و رحمت خودت را برایشان نازل کن و پلیدیها را از ایشان دور بفرما و آنها را به طور کامل پاک بگردن.خداوند متعال به ملائکه فرمود: «ای ملائکهی من و ای ساکنان آسمانهایم، من نیافریدم آسمان برافراشته و زمین گسترده شده، و ماه درخشان و خورشید نورانی و چرخ گردون و دریای جاری و متلاطم و کشتیهای در حرکت را، مگر به خاطر دوستی این پنج تن که در زیر این کساء هستند». جبرئیل امین سوال کرد که مگر چه کسانی زیر این کساء هستند؟ خداوند سبحان فرمود: اهل بیت پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) که عبارتند از فاطمه و پدرش پیامبر گرامیش و شوهر او و دو فرزندش، یعنی حسن و حسین(صلواتاللهعلیهماجمعین).جبرئیل امین از طرف پروردگار عالم ماموریت یافت و به زمین آمد و این آیه شریفه را در شأن پیامبر گرامی اسلام(صلواتاللهعلیهماجمعین) واهلبیت او نازل کرد: «إنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً [احزاب/] اى اهل بیت، خدا مىخواهد پلیدى را از شما دور کند و شما را پاک سازد».
پیامبرخدا(صلیاللهعلیهوآله) درباره فضیلت خواندن این حدیث فرمودند: «این خبر ما در هر محفل و مجلسی از محافل اهل زمین که در آن گروهی از شیعیان و دوستداران ما هستند خوانده شود، رحمت خدا بر آنها نازل شده و فرشتگان آنها را در بر گرفته و برای ایشان طلب آمرزش میکنند، تا زمانی که متفرق شوند». در این هنگام امیرالمومنین(علیهالسلام) فرمود: «به خدا سوگند که ما رستگار شدیم و قسم به پرودگار کعبه شیعیان ما نیز رستگارشدند». سپس پیامبر رحمت(صلیاللهعلیهوآله) فرمودند: «این خبر در هر محفلی از شیعیان که آنجا هستند ذکر شود، و در میان آنها اندوهگینی باشد، خدا اندوه و غمش را بر طرف میکند و اگر حاجتمندی باشد خداوند حاجتش را برطرف میکند».[]
———————————————پینوشت:[]. مفاتیح نوین، ترجمه، آیة الله مکارم شیرازی، قم، انشارات علی بن ابی طالب، ص
اطلاعات بیشتر در مورد فرمتهای متنی
دیدگاهتان را بنویسید